به گزارش ردبلیط؛ در جهان امروز هیچ صنعتی بدون پشتوانه تولید دانش و تقویت دادههای اطلاعاتی در حوزههای تخصصی توان نوآوری و تقویت قدرت رقابتی، ندارد.
بابک مغازهای مدرس و تسهیلگر گردشگری در جوامع محلی و مشاور سرمایه گذاری گردشگری در یادداشتی نوشت: در جهان امروز هیچ صنعتی بدون پشتوانه تولید دانش و تقویت دادههای اطلاعاتی در حوزههای تخصصی و تنوع بخشی به شاخههای علمی زیر مجموعههای خود، توان تاب آوری، نوآوری و تقویت قدرت رقابتی، نخواهد داشت.
صنعت گردشگری هم از این قاعده مستثنی نیست و دانش آکادمیک و تحصیلات دانشگاهی، تنوع زیر شاخههای علمی، تقویت بنیانهای پژوهشی و توسعه دادههای اطلاعاتی در علم گردشگری مقدمه تقویت و رونق بروندادهای عینی این دانش در عرصه عمل و نهایتاً رونق بازار توریسم است.
با نگاه به بازار گردشگری ایران این سوال ذهن یک فعال گردشگری یا روزنامه نگار تخصصی این حوزه یا تسهیلگر و مدرس گردشگری را درگیر میکند که آیا رونق توریسم در یک کشور به قوت آکادمیهای گردشگری مرتبط است؟
به بیان دیگر رونق گردشگری تا چه میزان به قدرت آموزشی و دانشگاهی در رشتههای تخصصی گردشگری وابسته است و پیوستگی صنعت گردشگری و دانشگاه چه دست آوردهایی در عرصه عمل دارد؟
پاسخ را با نگاه به فهم و ترویج مفهوم گردشگری در مقاطع ابتدایی آموزشی کشور پی میگیریم تا در ادامه به جنبههای مختلف آسیب پذیری بازار توریسم از حمایتهای آکادمیک و نقصان ارتباط دانشگاه و این صنعت بپردازیم.
بر اساس پژوهشهای انجام شده در ارتباط با نقش آموزش و پرورش در مدارس ایران بر توسعه مفاهیم گردشگری و نهایتاً بهبود عملکرد در صنعت گردشگری، به لحاظ مقطع و دوره تحصیلی بیشترین میزان آموزش و آگاهی بخشی در حوزه گردشگری در دوره ابتدایی و کمترین میزان نیز مربوط به دوره متوسطه اول است.
ضمن اینکه به لحاظ محتوایی نیز از مجموع ۱۴ سرفصل مطروحه در منابع درسی، بیش از ۱۴ درصد (معادل ۴۱ عنوان) مربوط به این مسئله بوده و پس از آن توجه به طبیعت و طبیعت گردی با ۴۱ درصد (چهل و چهار عنوان) در رتبه دوم قرار دارد.
پس از این دو مفهوم، مباحث مربوط به معرفی اهمیت سفر و جاذبههای مربوطه به گردشگری مذهبی و زیارتی با ۸ عنوان (حدود ۴۴ درصد)، گردشگری تاریخی – فرهنگی حدود ۴۴ درصد (۱ عنوان) و سفرهای بین المللی و جهانگردی با حدود ۵ درصد (۴ عنوان) در رتبههای بعدی قرار دارند.(مقاله تحلیلی بر نقش و جایگاه آموزش و پرورش در ارتقای سواد گردشگری: عیسی خواجوند احمدی؛ مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال چهاردهم / شماره اول / زمستان ۱۴۰۰).
با این توضیح مشخص است که در مقاطع تحصیلی قبل از دانشگاه، کشورمان چندان در ترویج دانش گردشگری و اثرات رونق آن بر افزایش درآمد سرانه ملی موفق نبوده و خلأ تقویت انگیزه برای ادامه تحصیل در رشتههای گردشگری در سطح آکادمیک و دانشگاهی ملموس است. اما در دانشگاه وضع به چه ترتیبی است؟ به طور کلی ما در ایران رشتهای به نام گردشگری نداریم؛ بلکه رشتههایی داریم که مربوط به امور گردشگری هستند. در ۴ مقطع میتوانید این رشتهها را ادامه دهید.
- در مقطع کاردانی یا فوق دیپلم با گرایش کاردانی حرفهای گردشگری
- در مقطع کارشناسی یا لیسانس با گرایش مدیریت گردشگری
- در مقطع کارشناسی ارشد یا فوق لیسانس با دو گرایش مدیریت جهانگردی گرایش بازاریابی جهانگردی و مدیریت جهانگردی گرایش برنامه ریزی توسعه جهانگردی
- در مقطع دکتری با گرایش مدیریت گردشگری
شما حتی میتوانید در رشتههای دیگری که مربوط به گردشگری است نیز تحصیل کنید. رشتههایی مانند رشتههای جغرافیا و برنامه ریزی گردشگری، علوم اجتماعی و برنامه ریزی گردشگری، گردشگری مذهبی، مدیریت هتلداری و رشته کارآفرینی گردشگری.
تنوع رشتههای دانشگاهی زیر عنوان کلی “گردشگری” همانطور که اشاره شد، محدود است. ما حتی از آکادمیهای تخصصی گردشگری هم محروم هستیم که دانش را با کار عملی و دورههای مختلف کارآموزی ترکیب و دانش آموختگان را به مراکز خدمات گردشگری اعزام میکنند. البته رشتههایی چون هتلداری به نسبت سایر رشتههای این حوزه، با کارآموزی و کار عملی آشنایی بیشتری دارند.
اما تنوع محدود رشتههای تخصصی گردشگری و به نوعی قطع ارتباط کار عملی و دانش فراگرفته شده در این حوزه، تنها مشکل ما در این بحث نیست. مشکل دیگر نبود مشاغل متناظر با رشتههای نام برده در کنار بسیاری از زمینههای مغفول مانده گردشگری در سطح آموزشی و پروهشی است. به بیان دقیقتر ما برای فراگیران رشته مدیریت گردشگری شغل متناظری در بازار نداریم و فارغ التحصیلان این رشتهها بنا به توانمندی خود مشاغلی را در بازار کسب و بسیاری هم به زمینهای غیر مرتبط جذب میشوند. درست برعکس رشتههای مهندسی یا پزشکی که فارغ التحصیل، عنوان شغلی مشخصی هم در فضای کسب و کار دارد.
مشکل دیگر محدودیت بازار خدمات گردشگری به واسطه عدم رونق و فقدان سرمایه گذاریهای لازم است که طبیعتاً جذب فارغ التحصیلان رشتههای گردشگری را هم محدود میکند، این یعنی صدها فارغ التحصیل متقاضی یک شغل در بازار کسب و کار.
طبیعتاً توسعه زیرساختهای خدماتی و رفاهی و گردشگری و تنوع بخشی به زیرمجموعههای گردشگری و فعال کردن هر نوعی از گردشگری، از گردشگری طبیعت، تا گردشگری درمان، از گردشگری کودک تا گردشگری فرهنگی، از گردشگری ورزشی تا گردشگری تاریخی و دهها مدل دیگر، زیرساختهای مختص خود را ایجاب میکند و تنوع در خدمات یعنی تعدد فرصتهای شغلی و نهایتاً افزایش درآمدهای ملی.
مشکل دیگر این است که راه اندازی کسب و کارهای مختلف گردشگری، دریافت مجوزهای اصولی و رسمی، راه اندازی و فعال کردن ستونهای اصلی گردشگری یعنی هتلها، اقامتگاهها، آژانسهای مسافرتی، راهنماهای گردشگری و سیستمهای خدمات رفاهی در ایران نیاز به مدرک تخصصی ندارد و لزوماً از فارغ التحصیلان تخصصی گردشگری بهره نمیگیرد.
به راحتی میتوان با یک مدرک کارشناسی در هر رشتهای راهنمای گردشگری شد یا آژانس تأسیس کرد یا هتل به عنوان یک واحد بسیار تخصصی و حرفهای در حوزه اقامت را تأسیس و فعال کرد. عدم بهره گیری از مشاوران تحصیل کرده گردشگری در طراحی و ساخت سازهها و ارائه خدمات متنوع گردشگری خود اثرات بارزی در نابهنجاری سرویس دهی متناسب با خواست توریست امروزی و ابراز وجود در بازار جهانی توریسم و جذب میلیاردها دلار درآمد دارد.
فقدان هر نوع آمارگیری و آماردهی در رابطه با میزان جذب فارغ التحصیلان گردشگری در واحدها و زیرساختهای تخصصی گردشگری خود معضل دیگر است. به عنوان نمونه آماری در دست نیست که چند درصد از راهنمایان گردشگری فعال در کشور، تحصیل کرده یکی از رشتههای دانشگاهی گردشگری هستند یا چند درصد از مدیران هتلها دانش تخصصی دارند و…
در این میان قطع ارتباط کامل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان نهاد مادر و صاحب نظر در این حوزه با بدنه دانشگاهی برای تربیت دانش آموختگان حرفهای به منظور ساخت بازار حرفه گردشگری و تقویت توان رقابتی ایران در سطح جهانی با اتکا به وجود ظرفیتهای متنوع بالقوه در سرزمین ایران، هم دردناک است و هم سوال برانگیز.
فهم غیبت ایران در بازار جهانی گردشگری بواسطه همه این کاستی، دشوار نیست.